برای سیستمهایی که بودجه یا سرمایه محدودی دارند، بیگدار به آب زدن و آزمون و خطاهای زیاد عملا راهی به سوی شکست محسوب میشود. ساختار هزینه در بوم کسب و کار راه حلی است برای این که این مجموعهها بتوانند همهچیز را پیشبینی، و از نظر مالی برنامهریزی کنند.
اگر میخواهید اسم کسبوکارتان هرگز وارد لیست شرکتهای ورشکسته نشود، یکی از کارهای مهمی که باید انجام دهید طراحی ساختار هزینه در بوم کسب و کار است.
ساختار هزینهها به شما کمک میکند که در زمینه مخارج و هزینهها مو را از ماست بیرون بکشید. در این مقاله شما را با این ابزار مهم برای پیشرفت کسبوکارتان آشنا میکنیم. با آژانس دیجیتال مارکتینگ «دیجیتالیست» همراه باشید.
فهرست مطالب
معنای ساختار هزینه در بوم کسب و کار چیست؟
ساختار هزینه یا cost structure، بخشی از بوم کسب و کار استروالدر است که تمامی هزینههای مورد نیاز یک کسبوکار را تشریح میکند. ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار، هزینههای تمامی بخشها، از بخشهای کوچک گرفته تا بخشهای کلان یک سیستم را در بر میگیرد.
اگر نگاهی به کسبوکارتان بیندازید، متوجه میشوید که هرقسمت هزینههای خاص خود را دارد. از طراحی داخلی مجموعه گرفته تا نگهداری از فضای سبز شرکت، یا فرآیندهای مهمی مانند ارتباط با مشتریان، پشتیبانی، طراحی محصول و … همه این بخشها برای مدیریت هزینههایی دارند که در قالب هزینه های بوم کسب و کار جمع میشود.
احتمالا بارها دیده یا شنیدهاید که کسبوکار مدتی پس از شروع با شکست مواجه شده است. در بسیاری از مواقع علت ورشکستگی کسب و کارها (به خصوص درباره بیزنسهای نوپا) نداشتن مدیریت منابع مالی صحیح بوده. این شرکتها یا ابتدای کار هزینهها و مخارج خود را درست برآورد نکردهاند، یا در ادامه مسیر نتوانستند بین دخل و خرجشان تعادل ایجاد کنند.
برقراری تعادل بین دخل و خرج، شاید عبارت کوتاهی باشد، اما یکی از سختترین چالشهای پیش روی شرکتهاست؛ که به کمک ساختار هزینه در بوم کسب و کار انجام میشود. البته این ساختار تنها برای کسبوکارهای فعال نیست، و به کمک آن حتی میتوانید تصمیم بگیرید که آیا یک بیزنس خاص را شروع کنید یا نه؟
استراتژیهای ساختار هزینه در بوم کسب و کار
ساختار هزینه از اجزای پررنگ در بوم کسب و کار محسوب میشود، که دو استراتژی متفاوت دارد. تاثیر اجرای این استراتژیها به وضوح در شرکتهایی که چندسال از آن استفاده میکنند، دیده میشود.
در این بخش برای آشنایی بیشتر با ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار، به استراتژیهای آن میپردازیم:
یک. اولویت کاهش هزینهها باشد
در کسبوکارهای هزینهمحور، کاهش هزینههای نهایی در اولویت است. هدف از این استراتژی، کنترل و کاهش هزینههای کسب و کار از طریق خودکارسازی فعالیتهاست. در این روش، به جای این که کسب و کار هزینههای زیادی را صرف مواردی همچون منابع انسانی کند، فعالیتها به نحوی انجام میشوند که کمترین هزینه را داشته باشند.
برای مثال برخی از فعالیتها خودکارسازی یا برونسپاری میشود تا در نهایت نیازی به استخدام نیروی تمام وقت و افزایش هزینهها نداشته باشیم. داشتن سیستمی که نیروی انسانی کمی داشته باشد، باعث کنترل هزینهها و سهولت در مدیریت خواهد شد.
در واقع علاوه بر این که قرار نیست بخش زیادی از درآمدهای سیستم صرف حقوق افراد شود، مدیریت و رهبری سازمان نیز بهتر انجام میشود. (به طور کلی این روزها شرکتها تلاش میکنند تا از عریض و طویل شدن سیستمهای خود جلوگیری کنند؛ چون مجموعههای بزرگ به کندی حرکت میکنند)
دو. اولویت ارائه ارزش با امکانات کامل باشد
برخی شرکتها از همان ابتدا با محدودیت سرمایه و هزینه مواجه نیستند؛ یا در ادامه مسیر با گذر از دوران سختی حال به نقطهای رسیدهاند که دیگر از نظر مالی محدویتی ندارند. این شرکتها به جای این که به دنبال راهی برای کنترل یا کاهش هزینهها باشند، به دنبال روشهای خلق ارزش و ارائه خدمات یا محصولات باکیفیت هستند.
در این مرحله برای این کسبوکارها، خلق و عرضه محصولاتی که اصطلاحا مثل بمب در بازار صدا کند، از هزینهها حیاتیتر است. استراتژی ساختار هزینه در بوم کسب و کار، برای این مجموعهها مبتنی بر خلق ارزش با بهترین امکانات است.
به این ترتیب ارزشهای پیشنهادی در سطح بالا به مشتریان عرضه میشود. این شرکتها به دنبال برنامهریزی برای طراحی و خلق ارزشهایی هستند که آنها را در میان رقبا و مردم متمایز کند؛ و همانطور که گفتیم دغدغه هزینهها نیز آنچنان پررنگ نیست. به همین دلیل هم این استراتژی مختص شرکتهای ارزشمحور است و نه هزینهمحور.
شرکتهای تولید کننده کالاهای گرانقیمت معمولا از این استراتژی استفاده میکنند. این شرکتها به دنبال خلق ارزشهای سطح بالا و تولید محصولات بسیار باکیفیت و لوکس هستند. این موضوع منجر به افزایش قیمت نهایی کالاها میشود که در بسیاری از موارد نه تنها نقطه ضعف محسوب نمیشود، بلکه نقطه قوت است. زیرا معمولا مشتریان این شرکتها قشر خاصی از جامعه هستند که اتفاقا برای آنها هم کیفیت محصول از قیمت آن اهمیت بیشتری دارد.
طراحی ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار
بهطور کلی هزینههای یک بیزنس به دو دسته هزینههای آشکار و هزینههای پنهان تقسیم میشود. ساختار هزینه در بوم کسب و کار به ویژه درباره هزینههای مخفی، اهمیت زیادی دارد. زیرا از هدررفت سرمایه در این بخشها جلوگیری میکند.
از طرفی ما با پدیدهای به نام «روزمرگی در کسب و کار» مواجهه هستیم. به این معنا که تعداد زیادی از هزینههای روزمره سیستم را نادیده میگیریم. درحالی که اگر موشکافانه نگاه کنیم، بخش زیادی از سرمایه و درآمد ما خرج همین هزینههای روزمره میشود. ساختار بوم کسب و کار با تاکید روی منابع کوچک و بزرگ و مراکز خروج سرمایه، به ما کمک میکند تا از نظر مالی شرکتی چابک و پویا داشته باشیم.
هدف ساختار هزینه در بوم کسب و کار به هیچ وجه صرفا کاهش هزینه و اصطلاحا خساست در هزینهها نیست، بلکه میزان و محل درست هزینهها را برای ما مشخص میکند تا به این ترتیب در مسیر موفقیت قرار بگیریم.
آنچه که در ابتدای امر باید درباره ساختار هزینه بدانیم، بخشهای آن است. ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار دو بخش اصلی دارد:
- برآورد هزینهها
- برآورد درآمدها
برآورد هزینهها
در بخش برآورد هزینهها، باید مشخص شود که هرقسمت از مجموعه به چه میزان بودجه نیاز دارد. درواقع باید تعیین کنیم که برای شروع یا ادامه مسیر چه هزینههایی داریم؟ این میزان سرمایه در کجا و به چه منظور باید خرج شود؟
این هزینهها معمولا دو دستهاند:
- دسته اول: مخارج مربوط به شروع کار، مثلا هزینههای خرید و راهاندازی دفتر، رایانهها و سایر تجهیزات موردنیاز. هزینههایی همچون هزینه ثبت شرکت، اجازه محل کار و … هم بخشی از این دستهاند.
- دسته دوم: مخارجی که بعد از راه اندازی و شروع کسب و کار به وجود میآید. حقوق کارمندان، تعمیر و نگهداری تجهیزات، تبلیغات و بازاریابی، وسایل مصرفی، آموزشهای ضمن کار، ارتقا کارمندان، سمینارها و جلسات و سفرهای کاری، مالیات، اجاره محل، آب و برق و گاز و … جزو این دسته هستند.
اگر فکر میکنید برآورد این هزینهها، مخصوصا دسته دوم، چندان ضروری نیست باید بدانید که در بسیاری از اوقات تفاوت یک کسبوکار موفق با یک همتای شکستخورده، در برآورد همین هزینههاست. اگر نمیخواهید چندسال بعد از تاسیس کسبوکارتان درگیر مشکلات و بحرانهای مالی شوید، باید از همان ابتدا ساختار هزینه در بوم کسب و کار را جدی بگیرید.
برآورد درآمدها
میزان درآمد خالص و ناخالص مجموعه شما چقدر است؟ اگر کالاهای متنوعی تولید میکنید، میزان درآمد حاصل از فروش هرکالا در سال چقدر است؟ آیا میزان درآمد حاصل از فروش هرکالا در هرشهر را میدانید؟ میزان درآمد و سودی که از محل تبلیغات کسب میکنید چطور؟ میزان سودتان از کارتهای ویزیت و جشنوارهای تخفیف در سال گذشته چقدر بوده؟
منظور از برآورد درآمدها این نیست که صرفا عددی را به عنوان درآمد سالانه خود روی کاغذ بنویسید. شما باید به صورت دقیق میزان درآمد خالص و ناخالص مجموعه خود و همچنین میزان درآمد از کانالهای مختلف فروش را داشته باشید.
چگونه از ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار استفاده کنیم؟
برای بهرهمندی از مزایای ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار، ابتدا باید میزان هزینهها و درآمدتان را برآورد کنید. برای این کار شرکای کلیدی، بازار هدف، نیاز مخاطب و فعالیتهای کلیدی مجموعهتان را با دقت بررسی و ارزیابی کنید.
برای درک و شناسائی بهتر مراکز هزینه در کسب و کارتان سعی کنید به چنین سوالاتی پاسخ دهید:
- گرانترین منابع کلیدی کسب و کار شما کدام اند؟
- مهمترین هزینههای مجموعه شما چیست؟
- کدام فعالیتهای کلیدی در مجموعه شما از سایرین پرهزینهتر است؟
درحال حاضرتقریبا همه کسبوکارها به دنبال کنترل یا کاهش هزینههای خود هستند. و بد نیست بدانید بسیاری از این شرکتها به دلیل نداشتن دانش و مهارت کافی، از محلهایی سعی در کنترل و کاهش هزینهها دارند، که در نهایت منجر به آسیب به کسب و کارشان میشود.
در واقع اینکه بدانید کجای لباس کسب و کارتان را بدوزید تا جمع و جور شود، هنریست که ساختار هزینه در بوم کسب و کار به شما میآموزد.
مهمترین هزینههای کسب و کارتان را بشناسید
فارغ از این که در چه زمینهای فعالیت میکنید، باید بتوانید به خوبی مراکز هزینه خود را لیست کنید. همین الان کاغذی بردارید و از کوچکترین تا بزرگترین هزینههای بیزنستان را بنویسید. اگر عادت دارید در محل کار صبحانه یا قهوه بخورید، هزینه آن را بنویسید. اثر هزینههای روزمره را فراموش نکنید، و اجازه ندهید هزینههای روزمره خودشان را از شما مخفی کنند.
مراکز هزینه برای کسبوکارهای مختلف متفاوت است، برای مثال یک بیزنس بخش اعظم درآمدهای خود را صرف خرید مواد اولیه میکند و یک بیزنس دیگر، صرف تبلیغات. آنچه که ساختار هزینه ها در بوم کسب و کار به ما میگوید این است که هزینههای اصلی باید در محلی قرار بگیرد که نقطه قوت و شاهرگ اصلی کسب و کار در آنجاست.
هدف کسبوکار شما چیست؟ اگر هدفتان افزایش کیفیت محصولات باشد، باید برای خرید مواد اولیه بیشتر هزینه کنید. اما اگر هدفتان ارتباط با مشتریان باشد باید روی پشتیبانی و کارشناسان فروش و روابط عمومی شرکتتان هزینه کنید.
بنابراین آنچه که در ساختار هزینه باید بدانید این است که به هربخش چه میزان سرمایه باید اختصاص دهید. این میزان هزینه، براساس اهمیت، اهداف کاری و دیگر فاکتورها تعیین میشود.
کلام آخر
در این مقاله تلاش کردیم تا شما را با مفهوم و کارکرد ساختار هزینه در بوم کسب و کار آشنا کنیم. همانطور که گفتیم در بسیاری از اوقات کلید موفقیت و وجه تمایز کسب و کارهای موفق، رعایت اصول و چهارچوبهای مربوط به ساختار هزینه است.
این ساختار به خصوص برای مدیران و کسب و کارهای نوپا، به منزله یک چراغ راهنما خواهد بود تا از هدر رفت سرمایه جلوگیری کنند. برای طراحی بوم مدل کسب و کارتان و تکتک بلوکهای آن به طور تخصصی، میتوانید روی کمک تیم «دیجیتالیست» حساب کنید.